عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
بازدید : 386
نویسنده : کوروش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای عضویت در گروه کلیک کنید

 

 

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: ارسال مطالب اموزنده همچنین یوزر وپسورد نود ,
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
بازدید : 505
نویسنده : کوروش
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
بازدید : 327
نویسنده : کوروش
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392
بازدید : 426
نویسنده : کوروش

بیل گیتس موسس شرکت مایکروسافت در سخنرانی خود در کالج Concordia به این نکته اعتراف کرد که در ساخت ویندوز از محمد بن موسی خوارزمی ریاضیدان برجسته ایرانی الهام گرفته است.

به گزارش خبرنگار تلنا به نقل از مجله TOp Technologچندی پیش بیل گیتس موسس شرکت مایکروسافت در سخنرانی خود در کالجConcordia به این نکته اعتراف کرد که در ساخت ویندوز از محمد بن موسی خوارزمی ریاضیدان برجسته ایرانی الهام گرفته است.
وی در این سخنرانی اشاره کرد که زمانی که سال اول دانشگاه بوده کتاب پنجره ارقام خوارزمی را خوانده و با مطالعه نوشته های او در باب منطق فازی و جبر دو گانه ,ایده ساخت ویندوز در ذهنش شکل گرفته است و به همین دلیل از دانشگاه بیرون زد تا ایده خود را عملی کند.او بعد ها نام ویندوز را با الهام گرفتن از نام کتاب پنجره ارقام برای سیستم عامل خود انتخاب کرد. او حتی به این نکته اشاره کرد که نام ویندوز xp را از مخفف کلمه xarazmi prestige به معنای اعتبار خوارزمی گرفته است.
به گفته گیتس در واقع خوارزمی در آن زمان ویندوز را در ذهن خود ساخته بوده است اما امکانات به نمایش گذاشتن آن را نداشته… !!!!!



:: برچسب‌ها: بیل گیتس اعتراف کرد: ایده ساخت ویندوز را از خوارزمی گرفتم , , , ,
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392
بازدید : 504
نویسنده : کوروش

تَرُمَئیتی یا ترومئتی همستار یا رقیب و دشمن بزرگ سفندارمذ ایزد موکل زمین که هماره زمین را خرم و آباد و پاک و بارور نگه می‌دارد، است. او دیو غرور و نخوت است. این واژه در گات ها تَرِمَئیتی و در سایر قسمت‌های اوستا ترومَئتی است که اولی به معنی غرور و نخوت وتکبر و خودپرستی و دومی به معنی دیو غول نخوت و غرور است که آن را در پهلوی ترمنش گویند. این دیو را به ویژه رقیب سپندارمذ که ایزد تواضع و بردباری است، می‌شمارند



:: برچسب‌ها: ترومئتی ,
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392
بازدید : 747
نویسنده : کوروش

نَس یا نَساییا نسو یا نسوش یا دروخش نسوش یا دروج نسو برپایه مزدیسنا نام دیوی است که بر تنِ مرده می‌تازد و آن را ناپاک می‌کند. این دیو هنگامی که در تن کسی حلول می‌کرد، آن فرد می‌مرد. دروخش نسوش ناپاک‌ترین و خطرناک‌ترین دیوها بود. به همین جهت به همان اندازه ای که این دیو ناپاک و نجس و خطرناک بود، آن لاشه و مرده نیز نجس و خطرناک محسوب می شد و هر کس از سه قدمی به مرده ای نزدیک‌تر می‌شد، ناپاک شده و لازم بود مراسم دیوزدایی و برشنوم که غسل مس میت بود درباره اش انجام شود تا پاک شود.[۱]

برپایه باورهای بهدینان این دیو را با بردن نام یکی از امشاسپندان به ویژه خرداد بر سر مرده و پاره‌ای آیین‌های دیگر می‌توان او را دور نمود.



:: برچسب‌ها: دروج نسو ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 653
نویسنده : کوروش

پل چینود یا چینوت (زبان اوستایی: Činvat Peretum) پل داوری درگذشتگان در عقاید زرتشتی است.آن را برابر با پل صراط در دین اسلام دانسته‌اند.

 

پل چینوَت که در اشتودگاه اوستا [۱]به آن اشاره شده‌است، از دو بخش چینوت که در اوستایی بمعنی «جدا کننده» است و پِرِتو بمعنی «پل» تشکیل شده است و این پل جداکننده پرهیزکاران از بدکرداران است.

آنچه در مورد پل چینوت تصور می‌شود تیغی تیز و شمشیرگونه است که ابعاد آن هریک ۹ نیزه است و برقله کوهی اساطیری به بلندی یکصد مرد بنام «تیره» قرار دارد.این پل از تیره که بلند ترین قله البرز است تا عرش کشیده می شود بعنوان شاهینِ ترازوی ایزد رشن است، سگی مینوی برسر پل حاضر بوده و دوزخ نیز در زیر آن قرار دارد[۲].بنا به عقاید زرتشتی روان درگذشته تا سه روز بر بالین تن حاضر و به آن متصل است و پس از آن در سپیده دم روز چهارم روان برای داوری به سر پل چینوت می‌رسد و در آنجا در دادگاهی که به داوری ایزد مهر و باحضور ایزدانی چون سروش، رشن و اشتاد برگزار می‌شود، به حساب کارهای نیک و بد وی رسیدگی می‌شود[۳]. اگر پرهیزکار بوده، کفه ترازوی نیکی وی بر بدی سنگینی کند تیغه به پهنا می‌ایستد و گزندی به او نمی‌رساند، سپس بادی خوش وزیده و در آن باد دختری زیبا که تجسم اعمال او است بر او ظاهر شده و به راهنمایی او از نردبان سه پله‌ای که نماد اندیشه، گفتار و کردار نیک است به گروتمان (بهشت برین) وارد می‌شود. اگر بدکار باشد عجوزه‌ای بر وی ظاهر شده و به گفته عجوزه و از ترس آن علیرغم میل باطنی روان بر تیغ می‌رود و در سه گام که نماد اندیشه، گفتار و کردار بد است بریده شده و به دوزخ می‌افتد[۴].در هنگام عبور از پل مانعی وجود دارد که هم روان نیکوکاران و هم روان بدکاران با آن مواجهند و آن رودخانه ایست که از اشک سوگواران پدید آمده و بیانگر این است که در تعلیمات دینی زردشتی سوگواری مومنان را از سوگواری بیش از حد بر متوفی منع میکردند[۵].نیز در باورهای اسطوره ای آمده که پل چینوت دورو دارد برای نیکوکاران عریض و گشاده است و برای بدکاران مانند لبه تیغ باریک و تیز است[۶]



:: برچسب‌ها: پل راستی ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 400
نویسنده : کوروش

اَهورامَزدا نامِ خدای یکتا در مزدیَسنا است. دیگرگویشهای این واژهٔ دینی، اهوره مزدا، هُرمُزد، هُرمَزد، هورمَزد و اَهُرمَزد و اورمزد هستند.

اهورامزدا واژه‌ای ترکیبی است و از اهورا و مزدا تشکیل شده‌است. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم بکار رفته است[۱]. واژه اهورامزدا به گونه‌های «مزدا اهورا» یا «مزدا» ۱۵۵ بار در گات‌ها بازگو شده است[۲]. مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مَذِس، به معنی دانش و هوش می‌باشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده‌است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا برداشت کرده‌اند. اهورا از دید واژه شناسی از واژه ی "اسورا" هندی گرفته شده(اسوراها) که نام گروهی از خدیان در برابر گروهی دیگر "دیو" ها بوده است.[نیازمند منبع] در هندوستان، دیرتر، اسورا ها خدایان بد و دیوان خدایان نیک دانسته شده ولی در ایران وارونه ی این روی داده است.[نیازمند منبع] پس اهورا مزدا روی هم برابر خدای دانش و خرد است. همچنین فردوسی بزرگ در سرآغاز و نخستین بیت شاهنامه٬ با تیزبینی هنرمندانه و ویژه‌ای اهورامزدا را «خداوند جان و خرد» ترجمه کرده است[۲].

 

 

     

 

اهورامزدا آفریننده جهان است. مزدیسنان اهورا مزدا را می‌پرستند. اهورامزدا خالق و داور همهٔ چیزهای مادی و معنوی و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برقرار کننده نظم هستی (اشا) است[۳]. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده‌است پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریباً همهٔ چیزهای خوب به وی منتسب شده‌است. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است:

سپنتَه مَینیو یعنی مقدس‌ترین روان، خشثره ویرنه بگویش امروزی شهریور یعنی شهریار و پادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود، سپنتَه آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هورتات بگویش امروزی خرداد بمعنی جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است. او اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است. همچنین وهومَنَه است به معنی خوب منش. این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند و پایه های کمال در دین زرتشتی است برای رسیدن به روشنایی بی پایان.از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر عشق و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم و هفت سین و هفت کشور و ... برداشت شده است.

 

 



:: برچسب‌ها: اهورا مزدا ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 435
نویسنده : کوروش

ورن برپایه اسطوره‌های مزدیسنا دیو شهوت است. لقب بیراه‌کننده دارد.[۱]

در بندهش، دیوی است که بدمالی، همجنس بازی، کند و مردم را گمراه سازد



:: برچسب‌ها: ورن برپایه اسطوره‌های مزدیسنا دیو شهوت است , لقب بیراه‌کننده دارد , [۱] در بندهش، دیوی است که بدمالی، همجنس بازی، کند و مردم را گمراه سازد ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 352
نویسنده : کوروش

ترومّت، دیوی در اساطیر ایران در عصر باستان می‌باشد که به عنوان دیو ِ آفرینندهٔ تکبّر و گستاخی معروف است.[۱]

این دیو، همانند پریمتی از دشمنان سپندارمذ می‌باشد که سرانجام هم بدست اسپندارمذ (که خود نماد تواضع و افتادگی است)، نابود می شود



:: برچسب‌ها: ترومّت، دیوی در اساطیر ایران در عصر باستان می‌باشد که به عنوان دیو ِ آفرینندهٔ تکبّر و گستاخی معروف است , [۱] این دیو، همانند پریمتی از دشمنان سپندارمذ می‌باشد که سرانجام هم بدست اسپندارمذ (که خود نماد تواضع و افتادگی است)، نابود می شو ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 590
نویسنده : کوروش

استویداد یا اَستو ِهات نام یکی از دیوان مرگ در اساطیر ایران در عصر باستان می باشد.

مرگ برای انسان دهشتناک‌ترین فرجام و در اوستا نیز دیوان مرگ، بسیار ترسناکند. نام استویداد به معنی شکننده و پراکنده کنندهٔ استخوان هاست.

استویداد را کمندی باشد که بدان قربانی خود را به دام می اندازد و با دست زدن بدو، قربانی را در خواب کند و آن گاه بوشاسب درازدست آید.

هنگامی که استویداد بر قربانیان خود سایه می افکند آنان را گرفتار تب می‌کند و چون بدانها بنگرد، مرگ را بر آنان جاری می سازد



:: برچسب‌ها: استویداد یا اَستو ِهات نام یکی از دیوان مرگ در اساطیر ایران در عصر باستان می باشد , مرگ برای انسان دهشتناک‌ترین فرجام و در اوستا نیز دیوان مرگ، بسیار ترسناکند , نام استویداد به معنی شکننده و پراکنده کنندهٔ استخوان هاست , استویداد را کمندی باشد که بدان قربانی خود را به دام می اندازد و با دست زدن بدو، قربانی را در خواب کند و آن گاه بوشاسب درازدست آید , هنگامی که استویداد بر قربانیان خود سایه می افکند آنان را گرفتار تب می‌کند و چون بدانها بنگرد، مرگ را بر آنان جاری می سازد ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 871
نویسنده : کوروش

اشموغ یالدار در اساطیر ایرانی نام دیوی فریبکار و دروغگو که دو به هم زنی و سعایت میان دوستان از او بر می‌خیزد. لقبی است که زرتشتیان به دیو پرستان و پلید سرشتان می‌داده‌اند.



:: برچسب‌ها: اشموغ یالدار در اساطیر ایرانی نام دیوی فریبکار و دروغگو که دو به هم زنی و سعایت میان دوستان از او بر می‌خیزد , لقبی است که زرتشتیان به دیو پرستان و پلید سرشتان می‌داده‌اند , ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 1050
نویسنده : کوروش

اَکومَن یا اکه‌منه برپایه مزدیسنا نخستین دیو از دیوهای کماله است. او دشمن بهمنِ امشاسپند می‌باشد. او برگزیده دیوان است و مردمان بد بدو می‌پیوندند. برپایه وندیداد آفرینش اهریمنی از او پدیدمی‌آید.[۱]

برخی پژوهشگران اکومن یا اکه منه را همان اکوان دیو دانسته اند



:: برچسب‌ها: اَکومَن یا اکه‌منه برپایه مزدیسنا نخستین دیو از دیوهای کماله است , او دشمن بهمنِ امشاسپند می‌باشد , او برگزیده دیوان است و مردمان بد بدو می‌پیوندند , برپایه وندیداد آفرینش اهریمنی از او پدیدمی‌آید , [۱] برخی پژوهشگران اکومن یا اکه منه را همان اکوان دیو دانسته اند ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 848
نویسنده : کوروش

اَپوش برپایه اسطوره‌های مزدیسنا نام یک دیو است. اپوش دیو خشکسالی و دشمن تیشتر است و کارش جلوگیری از به آسمان رفتن آب‌های باران‌ساز می‌باشد. او دوبار برنده می‌شود و بار آخر تیشتر پیروز می‌شود. اپوش به شکل اسبی سیاه، زشت و بدون مو تصویر شده است.

اپوش همچنین نام پارسی ستاره قلب‌العقرب است.



:: برچسب‌ها: اپوش دیو خشکسالی و دشمن تیشتر است ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 470
نویسنده : کوروش

اَکه‌تَش برپایه اسطوره‌های مزدیسنا نام دیوی است. در بندهش درباره او آمده‌است که:«اکه‌تش دیو دروج انکار است که آفریدگان را از چیز نیکو منکر کند...». نام او دوبار در وندیداد آمده‌است

ین دیو که بدان دیو ِدروج یا اگه تش هم می گویند، دهشتبارترین دیوی است که انسان را گرفتار قهر خویش می سازد و تباه کننده زندگی و جهان است و در پرتو فروهر نیکان است که دروج شکست می یابد. در روایت‌ها آمده است که خواندن کلام مقدس، بیش از هر چیز دروغ را می راند.



:: برچسب‌ها: اَکه‌تَش برپایه اسطوره‌های مزدیسنا نام دیوی است , در بندهش درباره او آمده‌است که:«اکه‌تش دیو دروج انکار است که آفریدگان را از چیز نیکو منکر کند , , , » , نام او دوبار در وندیداد آمده‌است ین دیو که بدان دیو ِدروج یا اگه تش هم می گویند، دهشتبارترین دیوی است که انسان را گرفتار قهر خویش می سازد و تباه کننده زندگی و جهان است و در پرتو فروهر نیکان است که دروج شکست می یابد , در روایت‌ها آمده است که خواندن کلام مقدس، بیش از هر چیز دروغ را می راند , ,
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
بازدید : 477
نویسنده : کوروش

اهریمن (از اوستایی انگره‌مَینیو) بدنهاد است.اهریمن پلیدی است و برای از بین بردن نیکی تلاش می‌کند ولی چون دون و پست مایه‌است و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره می‌شود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید.در این میان انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان (فرشته) و موجودات نیک (مزدا آفریده) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوه‌ها (دیوها) که موجودات و پدیده‌هایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند. اهریمن را در پارسی اهرِمن هم می‌گویند. می‌شود او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست.



:: برچسب‌ها: اهریمن (از اوستایی انگره‌مَینیو) بدنهاد است , اهریمن پلیدی است و برای از بین بردن نیکی تلاش می‌کند ولی چون دون و پست مایه‌است و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره می‌شود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید , در این میان انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان (فرشته) و موجودات نیک (مزدا آفریده) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوه‌ها (دیوها) که موجودات و پدیده‌هایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند , اهریمن را در پارسی اهرِمن هم می‌گویند , می‌شود او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست , ,
تاریخ : شنبه 12 بهمن 1392
بازدید : 414
نویسنده : کوروش

آزادي هيچ وقت انتظار ما را نمي كشد، ما بايد در بدست آوردنش، از دل و جان دريغ نكنيم. چون در هيچ جايي از زواياي تاريخ سراغ نداريم كه آزادي و دموكراسي، سهل و آسان به دست آمده باشد.

از دل برود هر آنكه از ديده برفت

اگر بر آب روي، خسي باشي، اگر بر هوا پري، پرنده اي باشي، دل به دست آر تا كسي باشي

 

ازدواج هميشه به عشق پايان داده است.

بهترين نگهبان سعادت در يك خانواده، عشق زن و شوهر نسبت به يكديگر است.

زناشويي عبارت است از سه هفته آشنايي، سه ماه عاشقي، سه سال جنگ و سي سال تحمل.

چه بسا آن كه به ظاهر آراسته و مايه حسرت شماست، درمانده و محتاج دلداري و ياري شما باشد.((حجازي))

تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است.

 

هرگاه مي‌خواهيد دست به كاري بزنيد و دل آسوده نيستيد كه چرا مي‌خواهيد چنين كاري بكنيد، دوباره آن را با چَم و هدف زندگاني خود بسنجيد و با آن مشورت كنيد

هدف زندگي خود را برآورده سازيد و مهم‌تر از همه آنكه اين كار را با عشق، شور، حرارت، شيفتگي و سرزندگي بسيار انجام دهيد!(

 

فيلسوف بودن تنها به اين چَم نيست كه انديشه‌هاي تيزهوشانه در سر داشته باشي يا مكتبي را بنا نهي؛ فيلسوف، عاشق زندگي است، بنابر سنجه‌هايش، ساده زندگي مي‌كند و آزاد، گشاده دست و يكرنگ است.

 

آگاه باشيد! دوست داشتن و عشق ورزيدن را بايد احساس كرد.

 

عشق، امري كاملاً باطني و ذاتي و مربوط به نفس خود ما است و ما موجوداتي را كه حقيقي باشند دوست نداريم، بلكه موجوداتي را دوست داريم كه خود، آنها را آفريده ايم.

 

 

عشق مانند آن بوته ي خاري است كه هرچه بيشتر در كندن آن از زمين تلاش شود، آن خارها بيشتر در جسم و گوشت طرف مقابل نفوذ و رسوخ مي نمايد

 

وقتي كه غذايي به عشق و محبت نرسد و بي قوت بماند، يا به خواب مي رود و يا فنا مي شود و يا به علت نقص كمك از مبدأ كمال و فراواني دچار كاستي مي شود

 

 

مردي كه سزاوار گرفتن نام "مردي" باشد به كار خود بيش از همه ي جهان و حتا بيش از هر زني كه او را دوست مي دارد عشق مي ورزد

 

 

بهترين كتابها و رمان هاي عاشقانه آنهايي هستند كه به آنها كه سزاوار حقيقي محبت و عشق اند، راه و رسم زندگاني را بياموزند

 

يكي از موارد اساسي آيين دلبري اين است كه شخصي كه مي خواهد محبوب باشد بايد وقت بيشتري را صرف تربيت و فرهنگ خويش نمايد

 

 

هر كاري كه با عشق و محبت آغاز مي گردد، لذت بخش و سرورآميز است، اما عشقي كه با كار آميخته شود لذت اش بيشتر و مسرت و سرور آن افزونتر است.

كسي كه ديگري را دوست دارد و به راستي به او عشق مي ورزد، هر روز تلاش مي كند يك كشيش دهكده اي باشد كه دوست دارد همه شب خيابان هاي تنگ و پرپيچ و خم خود را طي كند و در محيط انديشه و هوش و استعداد محبوب خود گردش نمايد

اگر ما دلدار خود را با ويژگي هاي خاص خودش برگزيده ايم، بايد بگذاريم كه او در حركات و پرورش و نمو آزاد باشد

 

عشق نياز به تجزيه كننده ندارد، بلكه براي بيان نيازمند شاعر است

 

كسي كه با نيروي تمام دوست دارد و با قدرت كامل عشق مي ورزد، مي فهمد كه اگر لازم باشد بايد خود را تازگي مجدد بخشد و دم به دم خويش را نو و نوتر نمايد

 

يك عشق بزرگ، به موجودات بسيار ساده قدرت و قابليت تيزهوشي، از خودگذشتگي و اعتماد و اطمينان خاص مي بخشد.

درست همان گونه كه براي شنيدن نواي زمزمه‌ي كسي بايد سكوت كنيم و بي‌حركت باشيم، نگرش ما به هنر نيز بايد با عشق و ستايش همراه باشد.((آبراهام مازلو))

 

افراد آفريننده، دنيا را آن گونه كه هست نمي‌پديرند، بلكه درصدد ساختن دنيايي ديگر هستند و براي اينكه بتوانند اين دنياي ديگر را بيافرينند، بايد از زمين دور شوند، به تخيل بپردازند، ... و حتي از دست زدن به ديوانگي هم ترسي نداشته و جاني شيفته داشته باشند.((آبراهام مازلو))

 

آدمي، اگر از كارآيي كار خود، آسوده دل باشد، از به كار بردن زور هم كوتاهي نمي‌كند.((آبراهام مازلو))

در عشق راستين (دست كم گاهي)، گزندي وجود ندارد و آدمي در ازاي آن، چشم‌داشتي ندارد و مي‌تواند از خود آن چيز لذت ببرد.((آبراهام مازلو))

 

عاشق ِ بودن (كسي كه بودن را درك مي‌كند)، جزئياتي را مشاهده خواهد كرد كه از چشمان كسي كه عاشق كمبود است يا عاشق هيچ چيز نيست، پنهان خواهد ماند.((آبراهام مازلو))

 

عاشق شدن، آشكارا با انجام وظايف آدمي يا انجام آنچه كه خردمندانه يا منطقي است، ديگرگون است.((آبراهام مازلو))

 

بديهي است زيباترين سرنوشت و بهترين گونه‌ي خوشبختي كه مي‌تواند براي هر انساني رقم زده شود، اين است كه براي انجام كاري كه با شور، عاشق انجام دادن آن است، دستمزدي دريافت كند.((آبراهام مازلو))

 

عشق، اين توانايي را به آدمي مي‌بخشد كه چهره‌ي راستين خود را نشان دهد، شكفته شود، سلاح‌هاي دفاعي خود را از دست بنهد و بگذارد نه تنها از نظر جسمي، كه از نظر رواني و معنوي نيز به كلي برهنه شود.((آبراهام مازلو)) 

 

دانش، ساخته و پرداخته‌ي بشر و دلبستگي‌ها و كار و كردارهاي اوست.(

 

بهترين راه درمان يا رفتار با كودكي كه به اندازه‌ي كافي از محبت برخوردار نشده، اين است كه او را بسيار دوست داشته باشيم و يكپارچه سرشار از عشق كنيم.((آبراهام مازلو)) 

 

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: درباره‌ي عشق ,
تاریخ : شنبه 12 بهمن 1392
بازدید : 383
نویسنده : کوروش

وقتي مردم از كسي تعريف مي كنند كمتر كسي باور مي كند، ولي وقتي كه از كسي بدگويي مي كنند همه باورشان مي شود.

------------------------------------------------------------------------------------

اگر ما ديگران را در سختيها و گرفتاريها دلداري دهيم، خود نيز آرام مي شويم.

--------------------------------------------------------------

موفق ترين مديران كساني هستند كه تا وقتي " كهنه " خوب است از آن استفاده مي كنند و به محض اينكه " نو " بهتر شد آن را در اختيار مي گيرند

------------------------------------------------------
آن كس كه از اول مي داند به كجا مي رود، خيلي دور نخواهد رفت

---------------------------------------

اسارت و بندگي مردم به خود آنها و ميزان تحمل رنج و قبول فداكاري شان بستگي دارد

-----------------------------

تو مي كوشي كه آسوده تر باشي، من مي كوشم كه ديگران آسوده تر از من باشند.((سعيد نفيسي))

---------------

رَد راستي، رَد خويشتن است.((اُرد بزرگ))

-------------------------------------------------------

گمان مبر كه ديگران تو را به آرمانت خواهند رساند.((اُرد بزرگ)

 

-------------------------------------------------------------------

دانشمند شيمي كه با مواد خطرناك به آزمايش مي پردازد و پزشكي كه در معرض ابتلا به بيماريهاي واگيردار است، همه به دليل وظيفه شغلي و احساس نبوغ خود فداكاري مي كنند.((جان كاينرل

 

=----------------------------------------------------------------------------------

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: سخن های بزرگان ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 437
نویسنده : کوروش

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. کوروش کبیر

 

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر

 

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کوروش کبیر

 

آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .کوروش کبیر

 

وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند، نه رفتار و عملکرد شما .کورش کبیر

 

سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد .کوروش کبیر

 

پيش از آنکه پاسخي بدهي با يک نفر مشورت کن ولي پيش از آنکه تصميم بگيري با چند نفر .کوروش کبیر

 

تنها راهي که به شکست مي انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر

 

دشوارترين قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر

 

عمر شما از زماني شروع مي شود که اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد .کوروش کبیر

 

باران باش و ببار نپرس كاسه هاي خالي از آن كيست.کورش کبیر

 

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر



:: برچسب‌ها: سخن های کوروش بزرگ ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 506
نویسنده : کوروش

 کسی که بر قلب خود غلبه نکرد بر هیچ چیز غالب نخواهد شد. زرتشت

 

رفتار کن با دیگران همانطوری که توقع داری که دیگران با تو رفتار کنند.زرتشت

 

آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر .زرتشت


کسی را فریب مده تا دردمندنشوی زرتشت

 

با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی زرتشت



بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی

راستگو باش تا استقامت داشته باشی

متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی

دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی

سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی

چالاک باش تا هوشیار باشی زرتشت



دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی زرتشت



مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی.زرتشت



روح خود را به خشم و کین آلوده مساز و هرگز ترشرو و بدخو مباش زرتشت



در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند. زرتشت



اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده. زرتشت



سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی. زرتشت



اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری. زرتشت



با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد.زرتشت



مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند .زرتشت

 

زندگی شما وقتی زیبا و شیرین خواهد شد، که پندارتان، کردارتان و گفتارتان نیک باشد.زرتشت

 

پیمان شکنی یکی از شاخه های دروغ است.زرتشت

 

هر یک از شما باید در کردار نیک به دیگری سبقت جوید و از این رو زندگی خود را خوش و خرم سازد. زرتشت

 

خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت

 

انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند .زرتشت

 

بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی . نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست . زرتشت

 

 وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است . زرتشت

 

 هر کس باید بیاندیشد که کیست ؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند ؟ زرتشت

 

خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است .زرتشت

 

کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند . زرتشت

 

انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است . زرتشت

 

 انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست . زرتشت

 

بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند . زرتشت

 

همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار . زرتشت

 

نیکی و سود خویش را در زیان دیگری مخواه.زرتشت

 

شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار کسان در آن نباشد .زرتشت

 

فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی.زرتشت

 

دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از آنو همیشه قسمتی از غم دیگران باش نه دلیل آن.زرتشت

 

هنگامی که همه یکسان فکر می کنند دیگر کسی بیشتر نمی اندیشد.زرتشت

 

راه جهان یکی است و آن راستیست .زرتشت

 

من آينده را دوست دارم چون بقيه عمرم را بايد در آن بگذرانم .زرتشت

 

آنچه را می شنويد به عقل سليم و منش پاک و روشن بسنجيد و آنگاه بپذيريد.زرتشت

 

در دوره ای که از آن اوباش است بهتر است که اعتماد و اندیشه تان را پنهان کنید.زرتشت

 

همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی.زرتشت

 

انسانهایی که تنها هستند،همیشه در معرض خطر عشق اند.زرتشت

 

عاشق عاشق شدن باش و دوست داشتن را دوست بدار از تنفر متنفر باش به مهرباني مهر بورز با آشتي آشتي كن و از جدايي جدا باش.زرتشت

 

بردباری ، هنگامی خوب است كه مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است.زرتشت

 

اگر كسی را دوست داری، به او بگو . زیرا قلبها معمولاً با كلماتی كه ناگفته میمانند، میشكنند .زرتشت

 

كسي كه بر نفس خود غلبه نكرد بر هيچ چيز غالب نخواهد شد.زرتشت

 

عشق می ماند؛ انسان ها هستند که عوض می شوند .زرتشت

 

خوشبختي از آن کسانيست که خواهان خوشبختي ديگران باشند .زرتشت

 

 شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد.زرتشت

 

خورشيد باش که اگر خواستي برکسي نتابي نتواني .زرتشت

 

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.زرتشت

 

نيكي و سود خويش را در زيان ديگران مخواه.زرتشت

 

عاشق عاشقي باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش و به مهرباني مهر بورز، با آشتي آشتي کن و از جدايي جدا باش .زرتشت



:: برچسب‌ها: زرتشت ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 419
نویسنده : کوروش

اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد ُآنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میکنید ، می دانستید.  ابن سینا

 

اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است.  ابن سینا

 

نشان دوست نکو آنست که خطای تو را بپوشاند ،تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.  ابن سینا

 

تجربه بالاتر از علم است.  ابن سینا

 

هر که دنیا خواهد ،دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.  ابن سینا

 

چیزی که دانش می آراید راستی است.  ابن سینا

 

هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست.  ابن سینا

 

کسی که به تمرینهای بدنی میپردازد به هیچپ دارویی نیاز ندارد ،درمان او در جنبش و حرکت است.  ابن سینا

 

تعصب در دانش و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود.  ابن سینا

 

برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورند حاضر نیستند اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند.  ابن سینا

 

نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار را به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.  ابن سینا

 

انسان ، هر زمان از پیشامد آینده درباره ی خود اندیشید و از آن ، بیم هراس در خاطرش نشاند،آن خطر ،زودتر او را تعقیب می کند.  ابن سینا

 

موسیقی ،صدای خداست.  ابن سینا

 

هر کس عادت کند که به هر دلیل هر حرفی را باور کند،از صورت انسانی خارج می شود. ابن سینا



:: برچسب‌ها: سخنان پور سینا ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 433
نویسنده : کوروش

ه کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود.ویکتور هوگو

 

 مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد ،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد.ویکتور هوگو

 

بیش از آنکه خزان از راه برسد ، از هر بهار بهره مند شو .ویکتور هوگو

 

زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید.ویکتور هوگو

 

چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!ویکتور هوگو

 

بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.ویکتور هوگو

 

در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند ، نباید یاری خواست ،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست.ویکتور هوگو

 

اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد.ویکتور هوگو

 

ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند.ویکتور هوگو

 

جان آدمی چه اندوهگین است ،هنگامی که اندوهش از عشق است.ویکتور هوگو

 

عشق ، زیبا و زشت نمیشناسد.ویکتور هوگو

 

هر زن پاکدامنی ،زیبا و دلپسند است. ویکتور هوگو

 

زندگانی گل است و عشق ، عسل آن. ویکتور هوگو

 

هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند. ویکتور هوگو

 

اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود ،نه نوآوری میشد نه کشفی.ویکتور هوگو

 

از لابه لای شدیدترین تاریکی ها ، نور راستی برافروخته می شود.ویکتور هوگو

 

آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو! ویکتور هوگو

 

لغزش انسان تدریجی است . بدیها در وجود ما ،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند .حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته ، چنین ویژگیهایی دارند. ویکتور هوگو

 

اگر نمیخواهی تو را بیازمایند ، کار خود را درست انجام بده . ویکتور هوگو

 

بزرگترین آزمون گیرنده ، خداست و کوچکترین آزمون دهنده ، بنده ی خدا.ویکتور هوگو

 

روزی جهانیان ،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد.ویکتور هوگو

 

هرچه خدایی نیست ، فرو ریختنی است.ویکتور هوگو

 

یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است.ویکتور هوگو

 

عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.ویکتور هوگو

 

هر چه از کوه بالاتر می رویم ، چشم انداز گسترده تری می بینیم.ویکتور هوگو

 

لطف زن مانند ماسه خطرناک است.ویکتور هوگو

 

چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.ویکتور هوگو



:: برچسب‌ها: سخنان ویکتور هوگو ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 463
نویسنده : کوروش

عـــــزیــزان مـــوســـم جوش بهــاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره 
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
که دنیـــــای دنی بی اعتباره  بابا طاهر


 
دلا خوبـــان دل خونیــــن پســـندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند 
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست
گروهــــی آن گروهی این پســـندند بابا طاهر

 

جدا از رویت ای ماه دل افروز
نه روز از شو شناسم نه شو از روز 
وصــالت گر مـرا گردد میســر
هـــمه روزم شـــود چون عید نوروز  بابا طاهر

 

یــکی درد و یــکی درمان پســـندد
یک وصل و یکی هجران پسندد 
من از درمان و درد و وصل و هجران
پســندم آنچه را جانان پسـندد  بابا طاهر

 

هر آنکس مال و جاهش بیشتر بی
دلــش از درد دنــیا ریشــــتر بی 
اگر بر سر نهی چون خســروان تاج
به شیرین جانت آخر نیشتر بی بابا طاهر


 
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقیــــن از بند و از زنـــدان نترســـد
دل عـــاشـــــق بــود گــــرگ گرســـنـه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد بابا طاهر

 

درخت غم بجانم کرده ریشه
بدرگــــــاه خدا نالــــم همـیـشــــه 
رفیـــقان قدر یکدیــــگر بدانید
اجل سنگست و آدم مثل شیشه بابا طاهر

 

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل 
بــود قدر تو افـــزون از مــلایـــک
تو قــدر خـود نمیـــدانی چه حاصل  بابا طاهر

 

خوشــا آندل کــه از خود بیخبر بــی
ندونه در ســـفر یا در حضر بی 
بکوه و دشت و صحرا همچو مجنون
پی لیلی دوان با چشم تر بی بابا طاهر

 

دلا راهت پر از خار و خسک بی
گــذرگــاه تـو بـــر اوج فـلـــــک بــی 
شـــب تــار و بیـــابان دور منــزل
خوشا آنکس که بارش کمترک بی بابا طاهر


 
خدایی که مکانش لامکان بی
صفابخــش جمــال گلــرخـان بی 
پدید آرنده‌ی روز و شب و خلق
که بر هر بنده او روزی رسان بی  بابا طاهر

 

عزیزا کاسه‌ی چشمم ســرایت
میان هردو چشمم جای پایت 
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشــنید خـــار مژگــانـم بپایت بابا طاهر

 

به صحرا بنگرم صــحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم 
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم  بابا طاهر

 

مرا نه سر نه ســــامان آفریدن
پریشانم پریشــان آفریدند 
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند  بابا طاهر

 

بیا تا دست ازین عالم بداریم
بیا تا پای دل از گل برآریم 
بیا تا بردباری پیشـــه سازیم
بیا تا تخم نیکوئی بکاریم  بابا طاهر

 

مکن کاری که پا بر ســـنگت آیو
جهان با این فراخـی تنگت آیو 
چو فردا نامه خوانان نامه خونند
تو وینی نامه‌ی خود ننگت آیو  بابا طاهر

 

زدســـت دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد 
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنــم بر دیــده تا دل گــــردد آزاد بابا طاهر

 

خوشا آنانکه الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی 
خوشا آنانکــه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشـــان بی  بابا طاهر


 
خوشــا آنانکه تن از جان نداننــد
تن و جانی بجز جانان ندانند 
بدردش خو گرند سالان و ماهان
بدرد خویشــتن درمان ندانند  بابا طاهر

 

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ 
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ  بابا طاهر

 

به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتـــمند و درویــش 
نه درویش بیکفن در خــاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش بابا طاهر



:: برچسب‌ها: بابا طاهر عريان همداني ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 426
نویسنده : کوروش

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
نکــــته‌ها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست...

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیسـت یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی ســوی خـــانـــه خمـــــار دارد پیــــر مـــا
در خــــرابات طریقت مـــا بـــه هــم منزل شویم
کـــاین چنیـــن رفتـــه‌ست در عهــــد ازل تقدیر مـا
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش اســت
عــــاقلان دیـــوانه گـــــردند از پـــی زنجیــــــــر مــــــا
روی خوبــت آیتـــی از لطــف بـــر مــا کــشف کـرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
بـا دل سنگـــینت آیا هیـــچ درگیـــرد شبـــــی
آه آتشنـــاک و ســـوز سینـــه شبگیـــر مـــا
تیـر آه ما ز گـــردون بگـــذرد حافظ خموش
رحم کــن بر جان خود پرهیز کـن از تیر ما

ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی
در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق
هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی...
حافظ

 

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی , , , حافظ ,
تاریخ : جمعه 11 بهمن 1392
بازدید : 404
نویسنده : کوروش

گر بر سر نفس خود امیری، مردی

بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری، مردی رودکی

 

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود

حال من از اقبال تو فرخنده شود

وز غیر تو هر جا سخن آید به میان

خاطر به زار غم پراگنده شود رودکی

 

با داده قناعت کن و با داد بزی

در بند تکلف مشو، آزاد بزی

در به ز خودی نظر مکن، غصه مخور

در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی رودکی

 

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل رودکی

 

در منزل غم فگنده مفرش ماییم

وز آب دو چشم دل پر آتش ماییم

عالم چو ستم کند ستمکش ماییم

دست خوش روزگار ناخوش ماییم رودکی

 

ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو

وی گریهٔ طفل بی گناه از غم تو

افغان خروس صبح گاه از غم تو

آه از غم تو! هزار آه ازغم تو! رودکی

 

از کعبه کلیسیا نشینم کردی

آخر در کفر بی‌قرینم کردی

بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست

ای عشق، چه بیگانه ز دینم کردی! رودکی

 

چرخ کجه باز، تا نهان ساخت کجه

با نیک و بد دایره درباخت کجه

هنگامهٔ شب گذشت و شد قصه تمام

طالع به کفم یکی نینداخت کجه رودکی

 

در رهگذر باد چراغی که تراست

ترسم که: بمیرد از فراغی که تراست

بوی جگر سوخته عالم بگرفت

گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست! رودکی

 

با آن که دلم از غم هجرت خونست

شادی به غم توام ز غم افزونست

اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب

هجرانش چنینست، وصالش چونست؟ رودکی

 

جایی که گذرگاه دل محزونست

آن جا دو هزار نیزه بالا خونست

لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند

مجنون داند که حال مجنون چونست؟ رودکی

 

بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد

هم بی‌تو چراغ عالم افروز مباد

با وصل تو کس چو من بد آموز مباد

روزی که ترا نبینم آن روز مباد رودکی

 

جز حادثه هرگز طلبم کس نکند

یک پرسش گرم جز تبم کس نکند

ورجان به لب آیدم، به جز مردم چشم

یک قطرهٔ آب بر لبم کس نکند

 

در جستن آن نگار پر کینه و جنگ

گشتیم سراپای جهان با دل تنگ

شد دست ز کار و رفت پا از رفتار

این بس که به سر زدم و آن بس که به سنگ رودکی



:: برچسب‌ها: رودکی ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دین حضرت زرتشت به باز خواهد گشت و آدرس hazrtezarathustra.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 265
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com